Me Rei Rei · 1403/8/17 23:52 · احساس می کنم تبدیل به یک آدم نا امن برای اطرافیانم شدم... متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 5
She Rei Rei · 1403/8/7 23:52 · اون نمیخواست کنار من باشه؛ اون میخواست مالک من باشه. این بود که عذابم میداد. متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 2
Me Rei Rei · 1403/8/5 20:37 · ولی من همونقدر اختیار انتخا «افکارم»رو داشتم که اختیار انتخاب«اسمم»رو داشتم. متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 2
Love Rei Rei · 1403/8/5 20:30 · من انقدر دوست دارم؛که بعضی وقت ها یادم میرهتو دیگه«دوستَم نَدآري». متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 2
خیانت Rei Rei · 1403/8/5 00:03 · خیانت اون شامی هست که جنگلبان تو خونه نجار میخوره:) متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 4
ما.. Rei Rei · 1403/8/4 23:59 · ما مثل دومینو هستیم من عاشق تو هستم و تو عاشق یکی دیگه... دلنوشته 0 اشتراکگذاری 2
فراموشی Rei Rei · 1403/7/29 21:56 · «فراموش کردنی در کار نیست نهایت دیگه حرفشو نمیزنی» چقدر الان منه:) متن دلنوشته بیوگرافی 0 اشتراکگذاری 2
Me Rei Rei · 1403/7/20 21:50 · میدونی من یک ویژگی بدی که دارم اینه که نمیتونم جلو زبونم رو بگیرم زیاد حرف نمیزنم ولی همون کمش هم با طعنه و کنایه میگم. گاهی اوقات حرف هایی از دهنم میپره که آدمایی که دوستشون دارم رو ناراحت میکنه. خیلی حس بدیه:( متن دلنوشته 0 اشتراکگذاری 2